ترین ها

خیلی چیزا

ترین ها

خیلی چیزا

  • ۰
  • ۰
یادم میاد اون روز خیلی خسته بودم چون که خیلی کم خوابیده بودم 
به خودم قول داده بودم که رسیدم خونه سریع میخوابم 
بالاخره رسیدم خونه و اتفاقی که افتاد این بود که من دیگه شورش رو در آورده بودم 
همون رویه ی خسته کننده قبلی رو داشتم پیش میگرفتم
ادامه فردا
  • ۹۶/۱۱/۲۳
  • مهدی متین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی